آب، خاك، بحران ها و چالش ها-گذري بر آنچه برسر  زمين گذشت:سرگذشت زمين از ابتدا تا انتها-
ظهور يك دايناسور جديد-
عصر رنسانس و ظهور نظام سرمايه داري-
پيش بيني آخر زماني در اديان توحيدي

یوَم یکُونُ الناسُ کالفَراشِ المَبثُوثِ. و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ المَنفُوشِ
روزی که مردم چون پروانگان پراکنده باشند و کوه ها چون پشم زده باشند

فيلسوفان يوناني در تالار بحث هاي بيهوده نظري
پاسكال اولين دانشمندي كه راه تحقيق علمي را پيدا كرد
نيروي بخار باعث ورود انسان به عصر سرمايه داري شد
انفجار اتمي بزرگ براي نابودي زمين-


 
 
بازگشت به صفحه قبلي پيش زمينه-ج براي ادامه مطلب لطفا دكمه بزنيد
 

ظهور يك دايناسور جديد
فيلسوفان يوناني در تالار بحث هاي بيهوده نظري
ولي باز يك اتفاق تازه افتاد...
بشر قرن ها طول كشيد تا توانست از دوران بدوي خود بيرون بيايد و از شواهد اينگونه بر ميايد كه در حدود 5 الي ده هزار سال پيش بتدريج داراي تاريخ و تمدن شد و متعاقب آن نيز فلاسفه و دانشمنداني ظهور كردند كه راه و رسم زندگي و نگاه به طبيعت را آنگونه كه خود دريافته بودند به مردم پيشنهاد ميدادند. و همزمان اديان توحيدي نيز چنين ميكردند و از جانب خداوند شيوه زندگي درست را آموزش ميدادند تا بشر بتواند راه سعادت را براي خود انتخاب كند (124 هزار پيامبر!).

اما در اين ميان، انديشه هاي فلاسفه يوناني (بخصوص افلاطون427 تا 348 قبل از ميلاد)، برعكس، نوعي جمود در روش تفكر و نگاه به طبيعت را ايجاد ميكردند (عمدتا ايدآلسيت بودند) و در طي حدود 20 قرني كه بشر داراي تمدن شده بود، مبهوت اين روش بود و چندان پيشرفت و توسعه اي در زندگيش ايجاد نشد.
اگر چه اسلام راه درست انديشيدن و تحقيق علمي را بصراحت به پيروانش نشان داده بود و تا زمان ابوعلي سينا، دانشمندان اسلامي با توسل به همين رويه صحيح، پيشرفت هاي سريع و شگفت انگيزي داشتند، اما جناب ابوعلي با آنهمه هوش و ذكاوتش در دام عنكبوتي بحث هاي نظري فلاسفه يوناني افتاد و با مشقتي رقت انگيز، روش و شيوه تفكر و استنتاج كردن يوناني را در ايران معرفي و رايج كرد و از همان زمان ببعد مسلمانان نيز همچون اروپاييان، در اين زمينه دچار جمود در پيشرفت علمي و فني شدند. تا اينكه رنسانس اتفاق افتاد و آن بدور انداختن نگاه يوناني به طبيعت و كشف عجائب و قوانين آن با توسل بروشي جديد بود.

پاسكال اولين دانشمندي كه راه تحقيق علمي را پيدا كردعصر رنسانس و ظهور نظام سرمايه داري
بدين سان در عصر رنسانس بود كه در تحولي شگرف، بشر كه گويي با تفكرات يوناني (ارسطو افلاطوني)، قرن ها بخواب خرگوشي رفته بود، همه اينگونه تفكرات ايداليستي را كنار زده و وارد دنياي جديدي شد. او روش صحيح تحقيق و كشف قوانين طبيعت را پيدا كرد (پاسكال اولين فردي بود كه اين افكار را دور ريخت و شيوه نويني را براي رسيدن به سوالات و علمي بنا نهاد).
و تحول در پي تحول و پيشرفت هاي سلسه وار بدنبال هم، او را بدوراني جديدتر رساند كه آنرا "عصر نظام سرمايه داري" ميناميم.

در اختيار گرفتن قدرت نيروي بخار و انتقال آن به چرخ دنده هاي دستگاه هاي توليدي، همه چيز را در زمينه توليد متحول كرد؛ سرعت توليد چنان بالا رفت تا جاييكه براي حضور و بقاء هرچه توانمند تر در بازار رقابت، چاره اي جز توليد هرچه بيشتر و كاهش پي در پي هزينه ها برايش نمي ماند. و اين همان معضلي بود كه نهايتا انسان تبديل به اصلي ترين عامل تخريب محيط زيست خود شد. بدين معني كه براي تامين مواد اوليه توليدات خود، ناچار به هجوم گسترده به منابع طبيعي شده و جهت كاهش هزينه هاي نيروي بخار باعث ورود انسان به عصر سرمايه داري شدتوليدات خود ضايعات آنرا بدون انجام فرايند تجزيه سازي و تبديل به مواد غير مضر بدامن طبيعت رها كرده و نتايج آنرا در آلودگي هواي كره زمين و نيز آلودگي منابع آبي و دريايي مشاهده ميكنيم.
و نيز تبعاتي همچون دگرگوني شرايط جوي و ويراني لايه هاي خاكي و از بين رفتن حيات وحش و حتي حيات آبزيان همگي در همين راستا ميباشند. و متاسفانه همان داستان كه در ارتباط با دايناسورها بود اينبار در رابطه با انسان تكرار شد.

بنابراين با ورود بشر به نظامي تحت عنوان "سرمايه داري صنعتي"، (اگرچه اجتناب ناپذير بود اما) ديري نپاييد كه آثار زيان بار محيط زيستي آن آشكار شد. و اين چيزي نبود كه بتوان با آن كنار آمد.
نكته مهم اينكه از عمر اين نظام چيزي در حد سيصد سال هم نميگذرد اما در طي اين مدت لطماتي كه به محيط زيست وارد شده غير قابل جبران و خارج از حد تصور ميباشد بطوريكه زمين را بسمت نابودي كامل ميكشاند.

یوَم یکُونُ الناسُ کالفَراشِ المَبثُوثِ. و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ المَنفُوشِ

پيش بيني آخر زماني در اديان توحيدي
در تمامي اديان توحيدي، پيش بيني از وقوع حادثه اي وجود دارد كه به آن دوره آخر زماني اطلاق ميشود.
توجيهي كه براي وجود چنين دوره اي است، بالاگرفتن منازعات اجتماعي اقتصادي بين بشري بوده و تا جائيكه گروهي كه از اقتدار بيشتر برخوردارند، سعي در نابودي ضعفا و سيطره شان بر تمامي منابع اقتصادي اجتماعي طبيعي دارند و نهايتا اين منازعات با دخالت خداوند و بقدرت رسيدن مصلحين به سرانجامي نيكو ميرسد و در دوره اي كوتاه بعد آن نيز، زمين به بپايان عمر خود رسيده و دچار انفجاري ويرانگر كه بي شباهت به انفجاري عظيم هسته اي نيست در معرض فروپاشي كامل قرار ميگيرد و صحنه قيامت است كه در پي آن بر پا ميشود.

انفجار اتمي بزرگ براي نابودي زميناينچنين برآوردي از آخر زمان در عصر حاضر خيلي مبالغه آميز بنظر نميرسد، و چيزي كه در دويست سال پيش شبيه به يك افسانه بود، به آرامي شكلي از واقعيت را بخود ميگيرد. تخريب محيط زيست و نابودي منابع حياتي آن و نيز جنگ هاي بين قدرت ها و تهديدات اتمي مابين آنها، ماده اصلي اين ماجرا و داستان آخر زماني را تشكيل ميدهد.

در حال حاضر اين طبقه متنول اجتماعي و اقتصادي و سودجويان و سوداگران هستند كه ضربات مهلك را بر پيكر محيط زيست وارد ميكنند و تنها مصلحيني با تواني هرچند ضعيف و با امكاناتي اندك اما مصمم و با اراده اي قوي در مقابل آنان ايستادگي كرده و دست به افشاي آنان ميزنند تا زمين و محيط زيست را از نابودي و ويراني نجات بخشند.
پايان پيش زمينه
لطفا جهت مطالعه بخش اصلي مقاله دكمه صفحه بعدي را بزنيد!

بازگشت به صفحه قبلي

صفحه ج

لطفا براي ادامه مطلب دكمه بزنيد