استاد محيط زيست دانشگاه تهران مطرح کرد: توفانهاي ماسهاي نمکي در کمين تبريز
و اروميه
تاریخ انتشار: 94.02.15 15:13
شرق. متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به
معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
حسين آخاني، عضو هيأت علمي دانشکده علوم دانشگاه تهران است و دکتراي گياهشناسي از
دانشگاه مونيخ آلمان دارد. وي ازجمله اساتيدي است که با ستاد احياي درياچه اروميه،
که توسط دولت تشکيل شده، همکاري داشته است. او چندروز پيش در سفري به اطراف درياچه
اروميه، آخرين وضعيت اين درياچه را از نزديک بررسي کرده و ديده است. در رابطه با
همين موضوع و جديدترين وضعيت اين پهنه آبيِ در خطر نابودي، با او گفتوگويي
کردهايم که در ادامه ميآيد.
شما اخيرا به درياچه اروميه سفر کرديد و اطراف آن را از جوانب مختلف بررسي کرديد،
آخرين وضعيت درياچه به چه صورت بود، چه انتظاري داشتيد و با چه چيزي مواجه شديد؟
درياچه با توجه به بارندگيهاي امسال از نظر عمق کاهش پيدا نکرده است منتها فعلا
اوايل سال هستيم و به طرف تابستان که برويم ممکن است مساحت بازهم کاهش پيدا کند.
آنچه در وضعيت فعلي در درياچه اروميه خيلي حاد است، مناطق مجاور درياچه است که با
سرعت زيادي در حال تبديلشدن به بياباناند. چنين وضعيتي بهويژه در شمال غربي
درياچه که چنين تپههاي ماسهاي را ميتوانيم ببينم، دقيقا مشابه بيابانهاي مرکزي
ايران است. همينطور فرسايش در اطراف درياچه هم بسيار بسيار بالاست و کاملا مشخص
است با اين روندي که وجود دارد آثار خشکشدن درياچه دارد خود را نشان ميدهد و
شرايط هر روز بحرانيتر ميشود.
آيا اين تپههاي ماسهاي که به آنها اشاره شد، قبل از شروع خشکشدن درياچه اروميه
هم وجود داشتند يا موضوعي جديد و ناشي از خشکشدن درياچه است؟
براساس ارزيابياي که من از خاک آن منطقه انجام دادم، متوجه شدم بافت خاک در آن
منطقه کاملا ماسهاي است و نشان ميدهد اينها زماني که درياچه بوده در درون آن وجود
داشتند و احتمالا منشأ قديمي دارند؛ مثلا در گذشته که منطقه بياباني بوده، تجمع
حاصل کردهاند، ولي با عقبنشيني درياچه، با کمک باد بهصورت تپه درآمدهاند، اما
در بستر قبلا وجود داشتهاند.
بهتازگي عکسي از سفر آخرتان به نمايش گذاشتهايد که در آن درياچه پوشش گياهي
جديدي دارد و قبلا سابقه نداشته است. اين اتفاق خوبي است يا نه؟
اتفاقا اين قسمت پوشش گياهي همان بخش ماسهاي است، يعني جايي که شوري بستر درياچه
بهمراتب پايينتر از بقيه درياچه است، بهويژه در جنوب درياچه. در جنوب درياچه و
ميانه آن، هرجا عقبنشيني داشتيم به نمکزار تبديل شده، اما در کمال تعجب عقبنشيني
درياچه منجر به پيدايش پوشش گياهي شده است که ما به آنها در اصطلاح خرابهرو
ميگوييم، يعني گياهاني که در مناطقي که ناپايدار است، تشکيل ميشوند و خيلي هم
آسيبپذير هستند. به اين معنا که به محض اينکه درياچه به خشکشدن ادامه دهد يا
بهدليل چرا، منطقه دستخوش تغييراتي شود، همان منطقه ميتواند به بيابانهاي
ماسهاي تبديل شود.
با همه اين گفتهها، اگر بخواهيد تصويري از آينده ارائه دهيد، پيشبيني شما از
روند وضعيت کنوني درياچه، آينده آن و همچنين برنامههاي ستاد احياي درياچه براي
جلوگيري از خشکشدن آن چيست؟
اگر مسئولان بحران را جدي نگيرند، درياچه اروميه از بين خواهد رفت و در اين ترديدي
نيست. امسال با بارندگيهايي که بهوجود آمد فرصت خوبي فراهم شد که جلوي عقبگرد
درياچه يا ازبينرفتن آن را بگيرند. برهميناساس ستاد احياي درياچه اروميه طرح
کنترل کشت يا نکاشت را ارائه کرد، اما متأسفانه در اثر فشار نمايندگان مجلس، آقاي
روحاني عقبنشيني کرد و اين طرح اجرا نشد. عدم اجراي اين طرح به اين معني است که
فشار موجود به منابع آبي کنار درياچه را همچنان داريم ادامه ميدهيم و ادامهدادن
اين فشار هيچ عاقبت خوشي براي درياچه نخواهد داشت. نکته بسيار مهم ديگر که تابهحال
در برنامههاي ستاد احيا به آن توجه نشده، مسئله چراي بيرويه در اطراف درياچه
اروميه است. بخش عمده درياچه اروميه خشک شده و در همين شرايط شاهد هستيم صدها گله
گوسفند اطراف درياچه چرا ميکنند، درست در جاهايي که خاک بهشدت ناپايدار است، يعني
جايي که از آب بايد کاملا حفاظت شود و از هرگونه تخريب فيزيکي جلوگيري شود و هر
دانه گياهي که آنجا رشد ميکند براي جلوگيري از ريزگردها مفيد است، اما متأسفانه
بهوسيله گلههاي گوسفند در حال ازبينرفتن است. درصورتيکه درياچه اروميه يک پارک
ملي است و طبق قوانين هرگونه بهرهبرداري و چرا در اطراف آن اکيدا ممنوع است. من
متعجبم چرا سازمان محيط زيست، اداره کل محيط زيست آذربايجان غربي و شرقي، اين
سادهترين انتظاري که از آنها داريم و قانون هم اجراي آن را برعهده آنها گذاشته را
بهکلي ناديده ميگيرند و در چنين شرايط بحرانياي هيچ مانعي براي جلوگيري از چرا
در اطراف درياچه اروميه نيست. براي نمونه من روز گذشته در جزيره اسلامي بودم که جزء
پارک ملي درياچه اروميه است و در اطراف آن گلههاي بسياري را ديدم که درست در بستر
درياچه چرا ميکردند. در چنين شرايطي مسئولان بودجههاي قابل توجهي را براي کشت
گياهان شورپسند اختصاص دادهاند. سؤال من، هم از سازمان مراتع و جنگلها و هم
سازمان حفاظت محيط زيست اين است که چگونه است از يک طرف بودجه اختصاص ميدهيم براي
ايجاد پوشش گياهي بهمنظور جلوگيري از گسترش ريزگردها و اين فعاليت ما اگر
موفقيتآميز باشد که تا به حال نبوده، ممکن است در چند هکتار ايجاد پوشش گياهي
بکند. اما در عوض با هزاران هکتار زميني مواجه هستيم که در حال تخريب توسط چراي دام
هستند. بايد اين کار در اولويت ستاد احيا باشد. نکته مهم ديگر که متأسفانه به آن
توجه نشده، مسئله استفاده از آبهاي زيرزميني توسط چاههاي مجاز و غيرمجاز است که
اين مسئله باعث شده تمام رطوبت اطراف درياچه اروميه کشيده شود. کشيدن اين آب از
اطراف درياچه اروميه به معناي گسترش شديد بيابانزايي است و با ادامه اين روند بايد
منتظر آثار بسيار نامطلوب خشکشدن درياچه باشيم.
با تصور اينکه مسئولان طرح نکاشت، جلوگيري از چراي دام و همچنين ممانعت از برداشت
آب از چاههاي آب اطراف درياچه اروميه را با جديت در دستور کار قرار ندهند و وضعيت
همچنان به همين منوال ادامه پيدا کند، کدام سمت از درياچه بيشترين آسيب را خواهد
ديد؟ يا کدام قسمت زودتر از جاهاي ديگر آسيب خواهد ديد؟
تقريبا ميتوان گفت الان نشانههاي بحران در تمام قسمتهاي درياچه ديده ميشود.
مثلا در منطقه شرق درياچه ميبينيم، در منطقه مياندوآب بحران ريزگردها کاملا حاد
است. در منطقه سپرقان، در نزديکي پل ميانگذر مسئله حاد است و از همه حادتر منطقه
جبل است که در شمالغربي درياچه است که تپههاي ماسهاي شکل گرفته. حتي در جزيره
اسلامي هم تپههاي ماسه را ميتوان ديد. به حدي شکلگيري تپههاي ماسهاي شديد است
که چنددقيقه که آنجا نشستم مانند اين بود که ذرات ماسه با وزش باد داشتند بدنم را
سوراخسوراخ ميکردند، چشمانم تا چندساعت مشکل پيدا کرده بود چون اين ذرات وارد
چشمانم شده بود.
اين ذرات فقط شن و ماسه بود يا ذرات نمکي هم آنجا وجود دارد؟
نه ذرات ماسه بود، ذرات نمک خيلي ريزتر هستند. ذرات نمک را در دو روزي که در اطراف
جزيره اسلامي بودم و توفان بسيار شديدي رخ داد، وقتي در بالاي کوه بوديم کاملا مشخص
بود و ذرات نمک در حال گذشتن از روي درياچه را روي پوست خود احساس ميکرديم. منتها
مسئله ماسهها خيلي شديدتر است. واقعيت اين است که هرجايي که به دلايل خاکشناسي و
زمينشناسي يا به دلايل فرسايش ناشي از دخالت انسان، درياچه دستخوش تغيير شده،
بحران هم بيشتر است. جاهايي که پوشش گياهي وجود دارد هم طبيعت بحران کمتر است.
اگر تصور کنيم که قرار است توفانهاي نمکي بهصورت مشخص و همينطور ماسهاي در
اطراف درياچه اتفاق بيفتد، کدام منطقه، شهر يا روستا که بهلحاظ تراکم جمعيتي
بيشترين ميزان سکونت را دارد، در معرض خطر خواهد بود؟
اين بيشتر بستگي به جهت وزش باد دارد. اما جايي که اين مسئله بيشتر از همه شدت و
بحران دارد، روستاهاي جزيره اسلامي است که آنجا هفت روستا وجود دارد. حقيقتا توصيه
من اين است که بايد اين روستاها تخليه شوند و همين الان هم بايد فکري براي آنها
کرد، چون ماجرا از اين قرار است که علاوهبر اينکه خود مردم ساکن در اين روستاها
قرباني خواهند شد، خودشان در حال کمککردن به ازبينرفتن جزيره هستند. ديگر اينکه
بحران شديدي را در قسمت شمالغربي درياچه ميبينيم چون بيابانزايي در اين مناطق
بسيار شديد است، البته بايد عرض کنم اگرچه روي توفان نمکي خيلي تأکيد ميشود، اما
اتفاقا ما بايد بيشتر از توفان ريزگردهاي غيرنمکي و ماسهاي هراس داشته باشيم.
البته در منطقه شرق درياچه و در منطقه آذرشهر معادن بسياري وجود دارد که اين معادن
منشأ تشکيل ريزگردها هستند. وقتي من در محل بودم و توفاني شکل گرفته بود، از تمام
معادن ريزگرد بلند ميشد. موضوع اين است که منابع تشکيل ريزگرد از بستر درياچه
بخصوص جاهايي که بهرهبرداري نمک دارند بسيار زياد است و همين کارها منجر به
ناپايداري خاک و در نتيجه توليد توفان نمک ميشود. چه در زمينهاي کشاورزي اطراف،
چه در معادن يا مراتع که چراي دام شده، همه بهنوعي نقشي در گسترش ريزگردها دارند.
اما در رابطه با مراکز جمعيتي که آسيب خواهند ديد بايد گفت در مرحله اول روستاهاي
اطراف آسيب ميبينند و در آيندهاي نهچندان دور هم بايد شهرهاي اروميه، تبريز و
مياندوآب را بهعنوان مناطقي که از اين ريزگردها در امان نخواهند بود لحاظ کنيم.
ضمن اينکه ريزگردها کل منطقه را حتي تا شعاع صدها کيلومتر هم تحتتأثير قرار خواهند
داد.
تجربهاي که در درياچه آرال اتفاق افتاد و زمينهاي کشاورزي اطرافش به شورهزار
تبديل شد، در انتظار درياچه اروميه هم است؟
به اعتقاد من وضعيت درياچه اروميه بهمراتب بدتر از درياچه آرال است. به اين دليل
که درياچه آرال يک درياچه شور و شيرين بود و وقتي هم خشک شد، بستر درياچه آنقدر شور
نبود که نشود در آن گياه کاشت. الان خيلي جاهاي درياچه آرال بهطور طبيعي يا به
طريق دستکاشت توانستهاند استقرار پوشش گياهي انجام دهند، در صورتي که در درياچه
اروميه ما امکان ايجاد پوشش گياهي در بخش عمده منطقه يعني هشت هزار کيلومتر مربع
وسعت را نداريم چون شوري بسيار بالاست.
طرح نکاشت که يکي از طرحهاي پيشنهادي ستاد احياي درياچه بوده، اگر در حالت
ايدهآل اجرا شود، تأثيري بر اوضاع درياچه دارد يا خير؟
طرح نکاشت اگر بهطور عملي اجرا شود، از دو طريق ميتواند به منابع آبي که به
درياچه اروميه تزريق ميشود کمک کند. يکي از طريق روانآبها و رودخانههايي که به
درياچه ميريزند که آب بيشتري به درياچه خواهد رسيد و از طرف ديگر با نکاشتن و
تعطيلکردن چاههايي که اطراف درياچه است، آبهاي زيرزميني آن منطقه تقويت خواهد
شد. ترديدي نيست که اين کار ميتواند کمک زيادي به درياچه اروميه کند. منتها نگراني
ما اين است که آيا اراده قوي براي اجراي اين کار هست يا خير اگرچه ظاهرا به نظر
ميآيد که نيست، چون اين مسئله بهشدت سياسي است و از طرفي نمايندگان مجلس
ميخواهند از اين طرح استفاده کنند که بگويند ما حامي کشاورزان هستيم، از طرفي هم
اگر بخواهند اين طرح را اجرا کنند، منتقدان با آن مواجه خواهند شد و در انتخابات هم
ميتواند اثر معکوس داشته باشد. اما من بهعنوان شخصي که سياسي نيستم و نگاهي کاملا
کارشناسي به موضوع دارم، معتقدم جريانات سياسي کشور نگاهشان بايد کاملا ملي باشد و
صرفا از ديدگاه ملي به مسئله نگاه کنند چراکه اگر آذربايجان از بين برود و منطقه
بياباني شود، ديگر چپ و راست ندارد و همه را با خود خواهد برد.
به نظرتان ميانگذر در آسيبي که به درياچه وارد شده، چه تأثيري داشته است، آيا
اصلاح يا برداشتن آن ميتواند کمکي به حال و روز درياچه اروميه بکند؟
مطالعات متعدد نشان داده ميانگذر نقش بسيار مهمي در افزايش رسوبگذاري و خشکشدن
درياچه اروميه داشته است. مطالعات مستقلي تابهحال اين را نشان داده است، ولي مسئله
اين است که ساخت ميانگذر با تخريب دو کوه عظيم همراه بوده و تمام سنگهاي اين
کوهها را در ساخت ميانگذر استفاده کردهاند. در تحقيقي که جديدا در آلمان صورت
گرفته و يک پژوهشگر ايراني هم در انجام آن مشارکت داشته است، مشخص شده در ميانگذر
با افت و فرونشست زمين مواجه هستيم و با ادامه نشست زمين، حتي خود بقاي ميانگذر در
آينده نهچنداندور با سؤال جدي مواجه است. اينکه بخواهيم در وضعيت فعلي بگوييم که
ميانگذر را برخواهند داشت يا آيا ارادهاي براي انجام آن وجود دارد، من بهشدت
ترديد دارم که اتفاق بيفتد. ممکن است در دهههاي آينده و دولتهاي آينده اين کار را
انجام دهند اما در زمان حال وقتي دولت نميتواند با چراي چند گله گوسفند برخورد
کند، نميتوان انتظار داشت که مشکل ميانگذر را حل کند. الان ارتفاع آب شمال و جنوب
درياچه بسيار کم است و من فکر نميکنم در وضعيت فعلي حداقل ميانگذر را بهعنوان يک
مسئله اصلي بتوان مطرح کرد، اگر خود اين ميانگذر کمک بسيار زيادي به خشککردن
درياچه کرده است. اما به نظرم بايد تصميمات بسيار مهمي را ابتدا در اطراف درياچه
بگيريم و بتوانيم آب را به درياچه برسانيم و در مرحله بعدي ميانگذر را يا بردارند
يا اصلاح کنند که آبي که وارد درياچه ميشود بتواند پايدار بماند.
منبع خبر |